طلبه نت

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

واقعه ای عجیب در یکی از امامزادگان+ تصاویر

28 مرداد 1392 توسط طلبه

بسم الله الرحمن الرحیم

به گزارش پرشین وی و به نقل از ابنا ـ شهر “بعلبک” لبنان در عصر روز یکشنبه 15 اردیبهشت1392 شاهد پدیده عجیبی در حرم حضرت خولة(س) دختر امام حسین (علیه السلام) بود.

در این روز در حالی که مراسم عزاداری در این مکان برقرار بود از ضریح و دیوارهای متصل به قبر شریف، مایعی شبیه به خون سرازیر شد.

در این لحظات عده زیادی از مؤمنین برای مشاهده این صحنه در اطراف قبر شریف حضرت خوله(س) تجمع کردند. همچنین تعدادی از علماء و روحانیون این واقعه را از نزدیک مشاهده نمودند.

گفتنی است در سفر شام کاروان اسرای کربلا، بانویی به نام «خوله» دختر امام حسین (علیه السلام) در اثر تألمات این سفر در شهر تاریخی بعلبک به شهادت رسید و در همین شهر به خاک سپرده شد. اکنون مزار ایشان همچون چراغی فروزان به محل زیارت و برگزاری مراسم های شیعیان لبنان و خصوصا بعلبک تبدیل شده است.

شایان ذکر است در عاشورای گذشته نیز مقداری از تربت اصل حسینی که در موزه آستان مقدس کربلاء وجود دارد تبدیل به خون شد.

 5 نظر

نافرمانی خدا و فزونی نعمت

27 مرداد 1392 توسط طلبه

بسم الله الرحمن الرحیم

امام (علیه السلام) فرمود:
يَا ابْنَ آدَمَ إِذَا رَأَيْتَ رَبَّكَ سُبْحَانَهُ يُتَابِعُ عَلَيْكَ نِعَمَهُ- وَ أَنْتَ تَعْصِيهِ فَاحْذَرْهُ ؛

«فرزند آدم! هر گاه ديدى پروردگار سبحان نعمتهايش را در پى هم به تو ارزانى مى‏دارد در حالى كه تو نافرمانى او را مى‏كنى، پس برحذر باش و از او بترس».

شرحی کوتاه:

توضيح آن كه چون سپاس دائمى زمينه ‏ساز فزونى نعمت است، ناسپاسى در برابر نعمت، و نافرمانى خداوند كه مستلزم ناسپاسى است، موجب فزونى نيافتن نعمت بلكه زمينه براى كاستى نعمت و نزول بلاست، چنان كه خداى تعالى فرموده است: وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ ؛اگر ناسپاسى كنيد به عذاب سختى گرفتار مى‏كنيم.»(ابراهیم:7) و همين است جاى ترس از خدا.

منبع: ترجمه شرح نهج البلاغه، ابن میثم، ج5، ص425.

 1 نظر

آیه جهت رفع بی خوابی کودک

27 مرداد 1392 توسط طلبه

بسم الله الرحمن الرحیم


چنانچه کودکی بی خوابی داشته باشد و به خواب نرود این آیه را بنویسد و زیر بالشت کودک  بگذارید:


یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ یَنْسِفُها رَبّی نَسْفاً فَیَذَرْها قاعاً صَفْصَفاً لا تَراعَوَجاً«طه:105-107»
بعد بگویید
لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهَ اِلاّ بِاللهُ الْعَلِیَّ الْعظیمِ

 2 نظر

داروتو نگه دار برای اونهایی که زخم عمیق تری دارند

27 مرداد 1392 توسط طلبه

 نظر دهید »

کودکان کار

26 مرداد 1392 توسط طلبه

بسم الله الرحمن الرحیم

نظر شما درباره این عکس چیه؟

 نظر دهید »

بازگشت آزادگان سرافراز به میهن

26 مرداد 1392 توسط طلبه

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز رفتم به وبلاگ« معاونت پژوهش مدرسه الزهراء شاهین دژ» سر زدم دیدم مناسبت بازگشت آزادگان به کشور را کار کردند، یاد خاطرات خودم از اون زمان افتادم.

وای که چقدر مردم از شنیدن خبر آزاد شدن اسراء خوشحال شدند. خیلی شادی می کردند. البته از زمان اعلام بازگشت اسراء تا وردشان به کشور مدتی فاصله شد؛ اما مردم برای استقبال از آنها روزشماری می کردند. خانواده هایی که قرار بود آزاده داشته باشند که سر از پا نمی شناختند.

29 مرداد1369 اولین گروه آزادگان وارد ایران شدند. من یادمه تلوزیون ورودشان را نشان داد. اون زمان تو هر محله ای معمولاً چند تا آزاده داشتند. من اون موقع دوران ابتدایی تحصیل می کردم. با مادرم که بیرون می رفتیم ، از پلاکاردهایی که سر در برخی منازل و ورودی کوچه شان بود، می فهمیدیم که قرار هستش آزاده بیایید یا اینکه پدرم که به خانه می آمد می گفت قرار است فلان کوچه یا محله یا خیابان آزاده بیاورند. چقدر ذوق و شوق داشتیم. با مادرم و برادرم و خواهرم و اگر پدرم در خانه بود، دسته جمعی می رفتیم استقبال آزاده. با اینکه هیچ نسبتی با آنها نداشتیم اما انقدر دوستشان داشتیم و از برگشتشان خوشحال بودیم که گویی از اقوام خودمان هستند. خیلی از مردم نسبتی با آزاده نداشتند. شاید چندین ساعت مردم در کوچه منتظر ورود آزاده می شدند. خیلی شلوغ می شد. بوی اسفند فضا رو پر می کرد. لحظه ورود آزاده که روی دوش مردم قرار داشت، اشک شادی در چشم مردم جمع می شد و همه یک صدا فریاد می زدند: صل علی محمد آزاده ما خوش آمد. در گردن آزاده چندین حلقه گل قرار داشت و مردم نیز او را گلباران می کردند. بیست و سه سال از آن دورانگذشته است و من هنوز نغمه مردم در خاطرم باقی است. در اوج خوشحالی کودکانه ام همیشه با دیدن آزادگان غمی نیز در دلم می نشست و اون لاغری بسیار زیاد همه آزادگان بود و رنگ پریده و زردشان. دلم می گرفت از اینکه اینهمه رنج کشیده اند و تا این حد ضعیف و رنجور شده اند و صدها بار صدام را در دل بر زبان لعنت می کردم. مردم دیگه هم از ضعف جسمانی آزادگان، متأثر می شدند و صدام را لعنت می کردند. جلوی پای آزاده معمولاً چندین گوسفند قربانی می شد و از مردم با شربت و شیرینی پذیرایی می شد. وقتی آزاده وارد خانه اش می شد، مردم عموماً همراهش وارد خانه می شدند و مستمع خاطرات اسارت می شدند. ما هم گاهی داخل خانه می رفتیم ولی بیشتر بعد از اینکه آزاده به خانه اش می رفت، برمیگشتیم خونه.مادرم می گفت نباید مزاحم مردم شویم.

اون دوران خیلی خوش می گذشت،ما شاید در هفته به استقبال چهار پنج آزاده می رفتیم و کلاً حال و هوای بی نظیری در طول عمرم بود.

می خواستم عکس هم بزارم که نمیدونم چرا نشد.

سالگرد ورود آزادگان عزیزمان  بر همه مبارک

 2 نظر
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

طلبه نت

طلبه نوشته‌هایی برای هر کس که بخواند
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
    • آشپزی قمی
  • کرامات
  • اولیاء الله
  • درد و دل طلبگی
  • پیشنهاد مطالعه کتاب
  • کوتاه و مفید
    • قرآن در زندگی
    • نهج البلاغه در زندگی
  • مناسبت ها
  • در محضر خوبان
    • خوشه چینی از بوستان شهدا
  • یک عکس
  • اخبار وبلاگ

Random photo

ناگفته‌هايي از سرداب حرم حضرت اباالفضل العباس(ع)
کد صلوات شمار برای وبلاگ

ذکر ایام هفته

Susa Web Tools
حدیث موضوعی
مهدویت امام زمان (عج)
. دستانتان پر از برکت سفره رمضان باد

کد آمارگیر

Susa Web Tools
  • تماس