شهدا شرمنده ایم
بسم الله الرحمن الرحیم
دیروز وداع با دو شهید گمنام در قم انجام شد.
وقتی داشتم به سمت حرم می رفتم، پیاده رو و صحن پر بود از عرب های عراقی که به زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها آمده بودند. یک لحظه توی دلم از آنها بدم آمد و حس نفرت پیدا کردم. هموطن های آنها بودند که این دو جوان 16 و 23 ساله را شهید کرده بودند. با خودم گفتم شاید پدر، همسر، برادر یا فرزند این زنان عراقی قاتل این شهدای گمنام باشند!
ولی کمی بعد دلم برایشان سوخت، این بی چاره ها خیلی ذلت کشیدند، اول از صدام و بعد هم از امریکا. حالا هم به زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها آمده اند و برای رسیدن به اینجا رنج دیده اند و الان هم بندگان خدا به خاطر نداشتن تمکن مالی پشت حرم جاگیر شده، همانجا غذایی مختصر خریده، می خورند و شب روی همین زمین سرد شب را سر می کنند تا زیارت بی بی را دریابند. اینان شیعه و عاشق اهل بیت هستند و با بعثی های بی دین تفاوت دارند.همین فکرها آرامم کرد.
در آن صبح بهشتی صدای سید مهدی میرداماد در تمام صحن ها و بیرون حرم شنیده می شد، زیارت عاشورا می خواند در محضر شهیدان و از غربت این دو شهید گمنام سخن می گفت. وقتی به چهره های زائران عرب دقت کردم؛ دیدم حالت خجالت زده دارند، چشم هایشان را از ایرانی ها می دزدند و بیشر سرشان پایین است. مانند کسانی بودند که از خود خجالت می کشند و در دل آرزو می کنند کاش آب می شدند و به زمین فرو می رفتند. برخی از آنان حتی در مراسم تشیع هم شرکت کردند. زبان حال این شیعیان مظلوم نیز مانند هموطنان ایرانی خودمان، شهدا شرمنده ایم بود.